سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :22
بازدید دیروز :33
کل بازدید :171429
تعداد کل یاداشته ها : 180
103/2/15
9:14 ص
موسیقی

 

اتفاقات بد هیچ وقت مثل اونی نیستند که فکرش رو می کنیم . یکی از بدترین آنها از دست دادن عزیزان است. اتفاقی که مزه اش رو همه ما دیر یا زود می چشیم و یا شاید چشیده ایم. مرگ هر یک از آنها یک طعم خاصی دارد.

وقتی بهت خبر می دن که یک عزیزی رو از دست دادی . اول احساس می کنی که این موضوع رو می دونستی. شاید برای یک آن لحظاتی به ذهنت خطور می کنند که زندگی رو بدون اونها واسه خودت تصور کردی.

بعد بغض می کنی و می زنی زیر گریه (شاید هم نه). راستی واسه چی گریه می کنی؟.

واسه خودت ؟. واسه اون ؟. واسه لحظات مشترکی که با اون داشتی؟. واسه چی؟.

اگه ادامه زندگی رو بدون اون نمی تونی تصور کنی و یا مشکل ببینی داری واسه خودت گریه می کنی.

اگه به خاطر علاقه شدیدی که به اون داشتی گریه کنی بازم داری واسه خودت گریه می کنی.

اگه واسه دلتنگی داری گریه می کنی داری واسه دلتنگی خودت گریه می کنی.

فکر می کنی بشه واسه اون هم گریه کرد؟.

آره . زمانیکه یکنفر یک دفعه و بر اثر یک حادثه از پیش ما می ره واسه اون گریه می کنیم. واسه اون که فرصت کافی نداشت تا خودشو آماده کنه. واسه اون که هنوز به همه آرزوهاش نرسیده بود. واسه اون که...

بعضی آدم ها غریبانه می میرند. اونایی که فرصت اثبات خودشون رو به زندگی نداشتند. غم اونا هیچ وقت از یادمون نمی ره. یک احساس سنگین که ما رو نسبت به اونها مدیون می کنه. این حسیه که خیلی سخت از یادمون می ره. و این غریبانه از دست دادن عزیزان سخت ترین وداع ها با اونهاست.

 

جمله آخر را به دوستی که در چنین روزی پدرش را از دست داده و در سوگ او نشسته تقدیم می کنم:

چه غریبانه وداع گفتی و ما را تنها گذاشتی.

چه بی تابی عجیبی برایمان ارث گذاشتی.

خانه مان چه تنهاست. خاطراتم با تو چه دوست داشتنی است .

 و چه زیبا زندگی کردی. خدا تو را به نیکی در بر بگیرد.

 

 


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ پسرک خانه ای داشت بروی خر پشته