به راستی برادر ! من در پاره ای از اوقات وقتم را در درون این ون های سبز رنگ پایتخت گذرانده ام که در آن حقیقتی تلخ نهفته است.
خودروهایی مخصوص جابجایی مسافر که عمدتا به اندازه 10 مسافر ظرفیت دارند.
یکی از مشغولیات دائم من شمردن تعداد مردان و زنان همسفر بوده است. نتیجه این شمارش برایم بسیار جالب است. تعداد زنان تقریبا برابر با مردان است . این نتیجه زمانی جالب خواهد بود که بدانید اکثر قریب به اتفاق همسفران من همانطور که از ظاهرشان پیدا بود کارمند بوده و در راه برگشت به خانه با من همسفر بوده اند.
بگذار جزئیات بیشتری از آمارگیری خود را برایتان بیان کنم.
پس از مدتی که اعتبار این نتیجه برایم محرز گردید ، کار پژوهشی خودم را گسترش دادم و برایم جالب شد که بدانم چه تعداد از این مردان و زنان مجرد هستند. به نظر آمد که تعداد زنان مجرد از مردان مجرد بیشتر است.
این ها همه گواه عارضه ای جدید بر پیکر شهر ما می باشد. گستاخی مرا ببخشید که لفظ عارضه را به کار می برم . اما زمانی که جزئیات بیشتری را برایتان شرح دهم خواهید دانست که حق با من بوده است.
به راستی این زنان جوان به دنبال چه مردانی هستند؟
تا کنون با مردانی برخورد داشته ام که آنان را شوهر خوب خطاب کرده ام. انسان هایی محافظه کار که سیر زندگی آنان بدون فرا و فرود چشمگیری در جریان بوده است. اگر نشانی های درست بدهم شما هم تصدیق خواهید کرد که چند نفر از آنان را می شناسید. به عنوان مثال به خاطر بیاورید در دوران تحصیل عده ای از این مردان را که در ردیف جلوی کلاس می نشستند و به خوبی از صحبت های معلم یا استاد جزوه تهیه می کردند. ملاحظه می کنید! شما نیز ایشان را می شناسید. آن پسران جوان دیروز ، امروز شوهران خوب تلقی می گردند. برای همین است که از دید زنان امروز شوهر خوب کمیاب است. چرا که حتما شما هم تایید می کنید که تعداد نیمکت های ردیف اول کلاس گنجایش معدودی دارند !. البته نمی خواهم بگویم مشکل نیمکت است . مذاح من را ببخشید.
به هر روی می بایست این مردان را تکثیر نمود تا زنان شهر ما حداقل بهانه ای برای عصیان گری اجتماعی نداشته باشند. از سکوتی که در چهره شماست پیداست که به هیچ وجه با عرایض بنده موافق نیستید.حتم دارم که شما مرد خانواده پرستی هستید و به زنان احترام می گذارید. بگذارید شما را نا امید نکنم و بگویم من هم مانند شما اینچنین هستم. ولی در حال حاضر موضوع صحبت من دیدگاه ما مردان به زنان نیست بلکه مهم نگاه زنان تازه به دوران رسیده جامعه ما نسبت به مردان است.
یکبار خانم مجردی را ملاقات کردم که سابقا همکار من بود. طبق معمول این سوال مسخره را از ایشان پرسیدم که چرا هنوز ازدواج نکردی؟ . او با نا امیدی به من گفت چون مرد خوب کم است.موضوعی را برایش توضیح دادم که اجازه بدهید برای شما هم بازگو کنم. به ایشان گفتم که می بایست میان مرد خوب و شوهر خوب فرق بگذارد. شاید مرد خوب نایاب باشد ولی شوهر خوب پیدا می شود.
زنان دوره ما به راستی که سلیقه جالبی دارند. آن ها به هنگام معاشقه مردان خوب را طلب می کنند ولی در زندگی زناشویی به این نتیجه می رسند که شوهر خوب می خواهند. این یک خصوصیتی هست که ما مردان از آن بی بهره ایم. آنچنان که مردان خواستار تنوع طلبی جنسی نسبت به آنان هستیم آنان نیز خواستار تنوع طلبی شخصیتی نسبت به ما هستند.
به راستی تفاوت مرد خوب و شوهر خوب چیست ؟. البته می دانم که شما از سوال من گیج شده اید. لازم است توضیح بدهم که اصلا نیازی نیست که ذهنتان را مشغول واکاوی سوال من و ایجاد روزنه ای برای پاسخ کنید. چرا که ضرورت پرداختن به این سوال به ما مردان مربوط نمی شود. بلکه این سوالی است که می بایست جوابش را یک زن امروزی بداند.
بی تابی شما را درک می کنم که می خواهید جان کلام را بشنوید. بر خلاف میلم که می خواهم با مقدمه چینی بیشتری موضوع را برایتان شرح دهم ، برای اینکه شما را با خود همراه نمایم و دفعه بعد که شما را ملاقات کردم میل بیشتری برای گپ زدن داشته باشیم مجبورم که قسمتی از این واقعیت را در جمله ای کوتاه برایتان بازگو نمایم.
به راستی دوست من ، از نگاه زنان دوران ما شوهر خوب مردی است که بهانه ای برای عصیان گری زن به وی ندهد.
از ریشخند شما مشخص است که با من موافق نیستید. ولی این را بدانید اگر مطمئن نبودم که خواهم توانست شما را با خود هم عقیده سازم ، هرگز آخر داستان را برایتان فاش نمی کردم.