بنشین به یادم شبی تر کن از این می لبی
که یاد یاران خوش است.
یاد آور این خسته را این مرغ پر بسته را
یاد بهاران خوش است.
مرغی که زد ناله ها در قفس هم نفس عمری زد از خون دل نقش گل بر قفس .
داد داد عارف با داغ دل زاد دای ای دل عارف با داغ دل زاد .
ای بلبلان چون در این چمن وقت گل رسد زین پاییز یاد آرید.
چون بر دمت آن بهار خوش در کنار گل از ما نیز یاد آرید .
داد داد عارف با داغ دل زاد دای ای دل عارف با داغ دل زاد .
عارف اگر در عشق گل جان خسته بر باد داد
بر بلبلان درس عاشقی خوش در این چمن یاد داد
گر بایدت دوران گل ای یار ای یار
پروا مکن چون به جان رسد از خود آزار
داد داد عارف با داغ دل زاد دای ای دل عارف با داغ دل زاد .